بزرگنمایی:
روایتهای متعددی در سالهای اخیر از واقعه طبس عنوان شده است که در این گزارش واقعیت شکست خفتبار نظامیان آمریکایی را در عملیات موسوم به «پنجه عقاب» بازخوانی میکنیم.
پنجم اردیبهشت یادآور شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس است که این شکست خفتبار بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت و هرچند تلاش می کنند با ساخت روایت های جعلی حافظه تاریخی ملت ها را مخدوش کنند اما در واقعیت از تحقیر و رسوایی آنها پس از سالها ذره ای کم نشده است.
امام خمینی (ره) پس از این واقعه فرمودند: «نباید بیدار شوند آنهایی که به معنویات توجه ندارند و به این غیب ایمان نیاوردند، (چه کسی) این هلیکوپترهای آقای کارتر را که میخواستند به ایران بیایند، ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند، شنها مامور خدا بودند، باد مامور خداست».
آیت الله خامنهای مقام معظم رهبری درباره این واقعه فرمودند: «اولین باری که دخالت نظامی در این مناطق انجام گرفت، سال 1359 بود که نیروهای آمریکایی به فرمان رئیسجمهور دموکرات، به قصد این که خود را به تهران برسانند، به طبس حمله نظامی کردند. البته از همان نیمه راه، جسدهای سیاهشده و جزغاله شدهشان برگشت! عجیب است! کشور عزیز و ملت بزرگ و منطقه تاریخی ما، آزمایشگاه چه تجربههای بزرگی است.»
احمد حبیبی یکی از شاهدان عینی واقعه طبس که شاهد شهادت محمد منتظر قائم در صحرای طبس بود در تشریح شرایط آن روز چنین می گوید: سال 1359 در سپاه طبس مشغول به خدمت بودم که چهارم اردیبهشت همان سال، خبر حمله قاچاقچیان در مسیر راه به یک اتوبوس مسافربری که از یزد عازم مشهد بود و به یک تانکر سوخت را دریافت کردیم.
من به همراه چهار نفر از اعضای کمیته وقت انقلاب اسلامی برای بررسی موضوع به منطقه اعزام شدیم، صبح زود پنجم اردیبهشت که آنجا رسیدیم مشاهده کردیم پنج فروند هواپیمای غول پیکر کنار جاده فرود آمدند و یک فرورند هواپیمای سی - 130 با چند هلی کوپتر آتش گرفته و هشت جنازه نیز در لابهلای آهنها در حال سوختن است اما یک جناره بیرون افتاده که ظاهرا سالم بود و از طرفی ما هیچ وسیله ارتباطی نداشتیم.
داخل یکی از هلیکوپترها دستگاهی روشن بود که احتمالا صدا و تصویر را ارسال میکرد به داخل هلیکوپتر رفتم، دور تا دور آن اسناد مهم و فوق سری برای انجام عملیات تعبیه شده بود؛ 15 دقیقهای که در محل حضور داشتیم 2 فروند فانتوم اف چهار از طرف جنوب منطقه آمدند و شروع به زدن رگبارهای هشداری کردند تا ما نزدیک هلیکوپترها نرویم زیرا از اسناد داخل آن با خبر بودند و ما که سلاحی برای دفاع نداشتیم کمی از محل وقوع فاصله گرفتیم.
10 دقیقه بعد یک دستگاه خودروی استیشن از سپاه یزد به فرماندهی محمد منتظر قائم وارد منطقه شد و نزد ما آمدند و اظهار داشتند برای بررسی موضوع آمدهایم.
پنج هلیکوپتر استتار شده به رنگ خاک آنجا بود که هیج نشانی نداشت و شهید منتظر قائم گفت چهار نفر از نیروهای شما و چهار نفر از نیروهای ما از منطقه فاصله بگیرند تا اگر اتفاقی برای ما افتاد بقیه راه را ادامه دهند و من و شما برای بررسی به نزدیک و داخل هلیکوپترها میرویم.
شهید منتظر قائم به داخل یکی از هلیکوپترها رفت و هنوز در حال بیرون آمدن بود تا با یکدیگر همفکری کنیم که یکی از نیروهای ما اعلام کرد محمد هواپیماها دارند میآیند، به آسمان نگاه کردم دیدم هواپیمایی نیست اما مشاهده کردیم از شمال منطقه به فاصله پروازی 100 متر از زمین،2 فانتوم در حال حرکت به سمت منطقه است که وقتی روی هلیکوپتری که اسناد داخلش بود قرار گرفتند با زدن رگبار، انفجاری بزرگ رخ داد که کوهی از خاک و آتش ایجاد شد و هلیکوپتر کاملا از بین رفت و همانجا بود که محمد منتظر قائم به شهادت رسید.
صبح ششم اردیبهشت که مسوولان و نیروهای مختلف آمده بودند باز هم 2 فروند فانتوم یکی دیگر از هلیکوپترها را به رگبار بستند و با توجه به اینکه باک سوخت آن خالی بود، منفجر نشد و فقط سوراخ سوراخ شد.
شهید محمد منتظر قائم نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد روز پنجم اردیبهشت سال 1359 وقتی از فرود چند بالگرد آمریکایی در کویر طبس مطلع میشود، بلافاصله در محل حادثه حضور پیدا میکند تا موضوع را از نزدیک بررسی کند.
همزمان با حضور محمد منتظر قائم و همراهانش در صحرای طبس این مکان مورد حمله هوایی قرار گرفت و بعدها مشخص شد که بالگردها حاوی اسناد مهمی بودهاند.
با ورود محمدرضا پهلوی به آمریکا با اجازه جیمی کارتر رییس جمهوری وقت آمریکا فصل جدیدی را در روابط ایران و آمریکا به وجود آورد که همراه با افزایش بی اعتمادی بود. به طوری که در 13 آبان 1358 خورشیدی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام(ره)، سفارت این کشور را در تهران اشغال و اعضای آن را گروگان گرفتند.
این اقدام از طرف حضرت امام (ره) مورد تایید قرار گرفت و ایشان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را «انقلاب دوم» نامیدند.
استمرار ماجرای گروگان گیری و شکست طرح های آمریکا جهت آزاد سازی جاسوسان خویش موجب بحرانی بزرگ و اختلاف نظر در دستگاه دیپلماسی آمریکا پیرامون چگونگی برخورد با انقلاب اسلامی شد. اگرچه در این میان شورای امنیت ملی آمریکا به سرپرستی برژنیسکی طرفدار اقدامات قاطع نظامی علیه انقلاب اسلامی شدند.
سرانجام گروه ویژه 132 نفره با عنوان «دلتا فورس» برای حمله به ایران و آزادی گروگان ها تشکیل شد و پس از بررسی های فراوان در شامگاه چهارم اردیبهشت 1359خورشیدی هفت فروند هواپیمای غول پیکر نظامی 130-c و هشت فروند بالگرد نظامی مجهز آمریکای در عملیات موسوم به «پنجه عقاب» وارد ایران شدند اما در همان ابتدا یکی از بالگردها در 120 کیلومتری شهر راور کرمان دچار نقص شد و ناگزیر فرود آمد. سرنشینان آن به بالگرد دیگری منتقل شدند و پس از طی مسافتی و با توجه به وقوع طوفان شن، دستگاه هیدرولیک این بالگرد نیز از کار افتاد اما توانست خود را به ناو هواپیمابر نیمیتز برساند.
در هر صورت، 6 فروند هواپیمای سی - 130 و 6 فروند بالگرد در محل مورد نظر واقع در صحرای طبس در تاریکی شب فرود آمدند. در حال سوختگیری بالگردها برای اجرای مرحله بعدی عملیات، یکی دیگر از آنها دچار نقص فنی شد.
با از کار افتادن آن، تمام برنامه های آمریکایی ها به هم خورد زیرا آنها با محاسباتی که انجام داده بودند، برای انجام مرحله بعدی عملیات حداقل به 6 فروند بالگرد نیاز داشتند.
این ماجراها به ناو نیمیتز و از آن جا به کاخ سفید گزارش شد و از رییس جمهوری کسب تکلیف شد. کارتر دستور توقف عملیات و عقب نشینی را صادر کرد اما نیروهای آمریکایی در طوفان شن گرفتار شدند. هواپیماها و بالگردهای آمریکایی در حال برخاستن از زمین، دچار مشکل شدند. یک هواپیما و یک فروند بالگرد با هم برخورد کردند و هر 2 آتش گرفتند. بر اثر حادثه، هشت تن از آمریکایی ها کشته شدند و بقیه پنج فروند هواپیمای سی-130 نیز از خاک ایران فرار کردند.
برژینسکی در خصوص رفتار و ناراحتی جیمی کارتر بعد از شنیدن این شکست نیروهایش در طبس می گوید: سرش را میان 2 دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روی میز گذاشت.با شنیدن این خبر، به مانند مار زخمی به خود پیچید و آثار درد و نگرانی بر تمامی صورت او آشکار شد و به اطرافیانش بد و بی راه می گفت. سایروس ونس وزیر امورخارجه آمریکا مینویسد: همه ما گیج و پریشان شده بودیم.
کارتر روز بعد مجبور شد در یک نطق تلویزیونی، ضمن اعلام و تایید موضوع، جزئیات آن را هم برای مردم تشریح کند. او برای تنظیم متن صحبتهای خود دستور داده بود، نسخهای از سخنرانی کندی در زمان شکست خلیج خوکها را هم برایش بیاورند و در سخنرانی خود گفت: اواخر دیروز من دستور لغو یک عملیات نظامی در ایران را صادر کردم. قرار بود، اعضای سفارتخانه ما که در ایران گروگان گرفته شده بودند توسط تیم نجات آزاد شده و به آمریکا بازگردانده شوند.
به دلیل مشکلات فنی در بالگردها، چارهای جز لغو ماموریت نداشتیم. تیم اعزامی به صحرای طبس از نفرات نیروی دریایی، رنجرها و افراد نیروی مخصوص تشکیل شده بود و هسته اصلی گروه، وظیفه حمله به سفارتخانه و نجات گروگانها را بر عهده داشت.
آنها همه داوطلب انجام این عملیات بوده و به خوبی آموزش دیده بودند. من رهبر آنها را قبل از اعزام به ماموریت ملاقات کردم. آنها میدانستند که چشم امید من و ملت آمریکا به آنهاست.
برژینسکی احساس ناامیدی ملی را در آمریکا از پیامدهای مهم شکست این کشور در طبس می داند و می گوید: ماجرای مفتضح ایران یکی از سه عامل مهم شکست کارتر بود و این ماجرا، احساس ناامیدی ملی را برانگیخت.
یکی از خبرنگاران روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز می نویسد: داغ شکستی که آمریکاییان در ایران خوردند تا مدت ها آنها را رها نخواهد کرد. به ویژه بدین دلیل که این شکست، ضربه دوباره ای به احساس آنهایی بود که شدیداً به فن آوری معتقدند و به آن ایمان دارند. از کار افتادن سه بالگرد در میان بادهای شنی بیابان، ضربه بسیار سنگینی بوده است.
با این حال وقتی که جنازه آمریکایی ها تحویل دولت آمریکا داده شد، دولت کارتر زیر بار انتقادات شدید، مراسم استقبال و تشییع باشکوهی ترتیب داد تا «شرافت ملی» لکه دار شده آمریکا را طوری بپوشاند که دیگر دیده نشود اما طعم شکست ماجرای طبس برای کارتر آن چنان تلخ بود که او بعدها در مصاحبه با روزنامه کویتی الانبا چنین گفت: دوران ریاست جمهوری من، بدترین دوره های ریاست جمهوری در آمریکا بوده، چه در آن زمان، دولت آمریکا در دست آیت الله خمینی در ایران، به گروگان گرفته شد.
شکست خفتبار آمریکا در طبس بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت. به گونه ای که خبرگزاری آسوشیدپرس از لندن اعلام کرد: سرمقالههای روزنامههای انگلیس روز گذشته، تقریباً همگی به حمله نافرجام آمریکا به ایران اختصاص داشت که این کار کارتر را نشانه ضعف او پنداشتند.
مجله تایم در پنجم می 1980 میلادی در مقالهای با عنوان «شکست در صحرا» نوشت: مأموریت کارتر برای نجات گروگان ها در درون شعله ها فرو رفت. برای کارتر به طور اخص و برای آمریکا به طور اعم، ماجرای طبس یک شکست نظامی و سیاسی بود. یک بار ارتش مسلسل و پرقدرتش در ویتنام در حالی که از پای میافتاد و به خود میپیچد به زبونی و بیچارگی افتاد و حالا به نظر رسید که قادر نیست حتی زمانی که هیچ دشمنی نمیداند که آنها در آنجا هستند و علی رغم چهار ماه تمرین مداوم، نمی توانند هواپیماها را از برخورد با یکدیگر حفظ کنند.
خبرگزاری رویترز از لندن گزارش داد: سیاستمداران 2 حزب بزرگ بریتانیا (کارگر و محافظهکار) جیمی کارتر را به خاطر انجام اقدامات نافرجام نجات جان گروگانها در تهران مورد سرزنش قرار دادند اما سریان گلیمور معاون وزارت امور خارجه انگلیس در پارلمان این کشور اظهار داشت: دولت محافظهکار با دولت آمریکا همدردی میکند.
وی گفت که قبل از انجام این عملیات، آمریکا دولت انگلیس را از احتمال چنین اقدامی آگاه ساخته بود اما دولت انگلیس هیچ گونه مداخلهای در این کار نداشته است.
خبرگزاری رویترز از کوبا نیز از ارسال پیام شخصی فیدل کاسترو رییس جمهوری کوبا به امام خمینی(ره) خبر داد که در آن همبستگی صمیمانه خود را ابراز داشته و گفته بود: ایران با تهدیدهای جدی به تجاوز از سوی یانکیهای امپریالیست رو به رو است و شما و ملت ایران میتوانید روی همدلی و حمایت انقلاب کوبا حساب کنید.
خبرگزاری یونایتدپرس از کویت نیز از محکوم کردن اقدام نظامی آمریکا در نجات گروگانها از طرف عبدالعزیز حسین سخنگوی دولت کویت خبر داد و این اقدام را تخطی در مقررات بینالمللی عنوان کرده و گفته بود: به اعتقاد ما بحران روابط ایران و آمریکا باید از طریق صلحآمیز و دیپلماتیک حل و فصل شود، نه از طریق مداخله و خونریزی و اقدامات خشونتآمیز.
ویلیام سولیوان سفیر سابق آمریکا در تهران نیز از این واقعه با عنوان دوران تحقیر ملی آمریکا یاد کرد و گفت: «روش سست و بیقید حکومت کارتر و اقدامات نامعقول او، به گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا انجامید و دوران تحقیر ملی که در تاریخ آمریکا نظیر آن دیده نشده است، آغاز شد».
همیلتون جردن معاون رییس جمهوری وقت آمریکا در کتاب خود به نام «بحران» در این زمینه نوشت: تصمیم به انجام یک عملیات نجات قدرتمندانه در قلب ایران زمانی از سوی «جیمی کارتر» اتخاذ شد که همه تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی تا آن زمان بینتیجه مانده بود.